دنیای بدون تعامل را مجسم کنید؛ دنیایی خالی از ارتباطات و پر از آدمهای منزوی. چه کسی میتواند در چنین دنیایی زندگی کند و دوام بیاورد؟ انسان موجودی اجتماعی است که هویت و بودنش به تعامل و ارتباط با دیگران وابسته است. حالا اگر همین انسان اجتماعی بخواهد کسبوکاری را راه بیندازد چه؟ چه چیزی این کسبوکار را حفظ میکند؟ من میگویم تعامل. اگر تعاملی نباشد، خرید و فروشی هم نیست. همین مسئله در رابطه با بازاریابی هم صدق میکند. تعامل اینجا هم عنصری ضروری است. امروزه با حاکمیت بازاریابی محتوایی بر فضای آنلاین، این تعامل شکل تازهای به خود گرفته. بازاریابهای محتوایی با تولید محتوا به صورت تعاملی این ارتباط انسانی میان مخاطب و برند را ایجاد و حفظ میکنند تا چرخهای کسبوکارها از حرکت نایستند. خوب بیایید ببینیم محتوای تعاملی چیست و به چه روشهایی میتوان آن را تولید کرد.
بگذارید موضوع را کمی سادهتر عنوان کنم. فرض کنیم شما مشغول مطالعهی محتوایی در رابطه با محیط زیست (مثلاً آثار مخرب رها کردن پلاستیکها در طبیعت) هستید. محتوا آنقدر جالب است که شما ثانیهبهثانیه بیشتر با آن درگیر میشوید و دوست دارید بیشتر و بیشتر بدانید. در انتهای محتوا به قسمتی میرسید که نویسنده از شما خواسته تا از تجربیات خودتان در رابط با این موضوع بنویسید. شما آنقدر از خواندن این مطلب به وجد آمدهاید که بیدرنگ دست به کیبورد میشوید و شروع میکنید به تعریف کردن تجربه یا خاطرهی خودتان از این موضوع. میبینید؟ این یک نمونه از محتوای تعاملی است. محتوایی که شما را وادار کرده به جای نشستن و خواندن صرف، عضلاتتان را تکان دهید و دست به کاری فیزیکی بزنید. محتوای تعاملی محتوایی است که به هر صورت ممکن کاری میکند تا مخاطبش با او وارد مشارکت فعال شود. این مشارکت میتواند بازنشر محتوا توسط مخاطب باشد یا گذاشتن کامنت برای مطلب یا کلیک روی لینکها و پیمایش در صفحات مرتبط... و در ایدهآلترین شکل آن، خرید از برند تولیدکنندهی محتوا.
محتوای تعاملی بنا به ماهیت خود در تمام مراحل قابل رصد و رهگیری است و همین موضوع طیف وسیعی از امکانهای تازه را برای متخصصین بازاریابی فراهم میسازد. با این نوع محتوا بازاریابان به جای تخمین میزان استقبال از یک محتوای خلاق، قادر خواهند بود میزان و نحوهی مشارکت مخاطب در نقاط مختلف محتوای خود را اندازهگیری و تحلیل کنند. این امکان از آنجا اهمیت دارد که بازاریابان میتوانند در طول کل مسیر قیف فروش، برای ROI خود سند و مدرک عینی داشته باشند و حتی در صورت نیاز مشتریان راغبی که با محتوا تعامل بالایی داشتهاند را به تیم فروش معرفی کنند. به این ترتیب، محتوای تعاملی صرفاً قابلیتهای رهگیری بهتر در اختیار متخصصین بازاریابی قرار نمیدهد. بلکه واسطهی لازم برای شکل دادن یک رابطهی قویتر با تیمهای فروش را نیز در اختیار آنها قرار خواهد داد.
نتیجه گیری:
روشن است که عادتهای خریداران کسبوکارها تغییر کرده. اما علیرغم روند واضحی که در جهت مصرف محتوای تعاملی و بصری وجود دارد، اغلب متخصصین بازاریابی هنوز رویکرد خود را تغییر ندادهاند. بازاریابی محتوایی متنمحور هنوز در چشمانداز بازاریابی امروز مقولهی رایجی محسوب میشود، اما لزوماً به آن معنا نیست که نرخ تبدیل راضیکنندهای دارد. درک نحوهی غلبه بر «سیل» محتوایی که چشمانداز رسانههای امروز را به تسخیر خود در آورده برای بازاریابان چالشی کلیدی محسوب میشود که البته خوشبختانه راه حل دارد.