یکی از ایده ال ترین و جذاب ترین سبک های تحلیل تکنیکال سبک پرایس اکشن کلاسیک بوده که از گذشته مورد استقبال تریدر ها است. در این سبک پرایس اکشن کلاسیک، تریدر میتواند نحوه رفتار قیمت را در هر لحظه آنالیز و تجزیه کند و با توجه به الگو های مختلفی که از گذشته در دسترس بوده برای اینده قیمت تصمیم بگیرد. در این سبک از تحلیل معاملهگران به دنبال الگوهای هارمونیک و کانال های صعودی یا نزولی نیستند و بیشتر بر دلایل تشکیل روند نیز تحقیق میکنند. معامله بر اساس روش پرایس اکشن کلاسیک کاملا دیدگاهی تکنیکالی است و رابطه ی زیادی با تاریخچه ی قیمت دارد.
در حال حاضر استفاده از پرایس اکشن در بازارهای مالی جهانی به عنوان یکی از روشهای مهم تحلیلی شناخته شده است. تریدرها و سرمایهگذاران از این روش برای شناسایی الگوهای قیمتی، تشخیص نقاط ورود و خروج از معاملات و تعیین سطوح حمایتی و مقاومتی استفاده میکنند. بدون شک، تحلیل پرایس اکشن یکی از قدیمیترین روشهای تحلیلی است که در بازارهای مالی استفاده میشود. قدمت استفاده از پرایس اکشن به قرن نوزدهم بازمیگردد، زمانی که معاملهگران شروع به استفاده از نمودارهای قیمت برای پیشبینی جهت حرکت بازار کردند. تا پیش از این، تریدرها و سرمایهگذاران برای پیشبینی جهت حرکت بازار از ابزارهایی مانند اندیکاتورها، نمودارهای تکنیکال و ابزارهای معمول دیگر استفاده میکردند. اما معرفی روش پرایس اکشن برای تحلیل بازارهای مالی، تا حد زیادی رویکرد تحلیلی را تغییر داد و توجه تریدرها را به نمودارهای قیمت متمرکز کرد. استفاده از پرایس اکشن برای اولین بار به قرن ۱۶ میلادی در ژاپن برمیگردد که یک تاجر برنج به نام «مونهیسا هوما نمودارهای کندل استیک را معرفی کرد. این نمودار باعث میشد حرکات قیمت قابل درکتر شوند. بعد از آن، از این نمودارها در بازار سهام و کامودیتی در آمریکا و اروپا استفاده شد. پس از آن چالز داو، در قرن ۱۸ نظریه داو را منتشر کرد که این تئوری در ایجاد تحلیل تکنیکال مدرن کمک کرد و روی اهمیت روندهای قیمت و فازهای بازار تاکید کرد. این تئوری بیان میکند که تمامی اطلاعات مهم در قیمت قرار دارد؛ بنابراین مطالعه حرکات قیمت به تصمیمگیری بهتر معاملهگران کمک میکند.
در اواخر قرن 19 میلادی، یکی از موسسان وال استریت ژورنال به نام چارلز داو، با انتشار مقاله ای اصول پایه ای تحلیل تکنیکال را بنا کرد که پایه پرایس اکشن امروزی است. در سال 1907 هم ریچارد وایکوف، بنیان گذار وال استریت مکزیک، توانست بیانی تازه از تحلیل تکنیکال را ارائه دهد که نگاهی نو و متفاوت به دیدگاه های خرد جمعی و ذهنیت حرکت قیمت را ارائه داد.
• درصد موفقیت قابل توجه و قدرت تحلیلگری بالا
• امکان ورود سریع به معاملات و به دست اوردن فرصت های معاملاتی بسیار زیاد از طریق الگو های بسیار متنوع
• امکان استفاده در تمام بازار های مالی
• عدم تطابق دقیق برخی از الگو ها در شرایط واقعی بازار
• از دست دادن کارکرد برخی از الگو ها در بازار مدرن امروزی
• امکان بروز اشتباه در نحوه اجرا و تشکیل الگو
• امکان ایجاد چالش های متنوع برای انجام معامله در بازار در صورت استفاده مستقیم
نتیجه
ما در این مقاله در مورد پرایس اکشن کلاسیک و تارخچه و مزایای ان صحبت کردیم. ابزارها، روشها و الگوهای تحلیل تکنیکال همگی به ما کمک میکنند تا تحلیل بهتری از شرایط قیمت و آینده آن را داشته باشیم. آنها هیچ وقت موضوعی قطعی را به ما نشان نمیدهند. در مورد سیگنالهای پرایساکشن هم این موضوع صدق میکند. همچنین، علاوه بر ایجاد یک سیگنال، منطقه شکلگیری آن هم اهمیت دارد. باید توجه داشت هیچ رویکرد معاملهگری و تحلیلگری ایده آلی وجود ندارد. با این وجود، تجزیه و تحلیل بر اساس پرایس اکشن اطلاعاتی را فراهم میکند که تعداد زیادی از شاخصهای واقعی بر اساس آنها است. با استفاده از پرایس اکشن یادگیری خواندن و تفسیر حرکات نمودار قیمت به خودی خود به یک استراتژی معاملهگری تبدیل میشود. اگر تصمیم دارید سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال را یاد بگیرید، پیشنهاد این است که برای شروع فقط بر روی یک روش تمرکز کنید. قبل از تلاش برای یادگیری بیشتر، با استراتژی انتخابی خود سودآور شوید. پرایساکشن روشی نیست که سود را تضمین کند، اما با گذشت زمان و تمرین، یک سبک معاملاتی عالی را فراهم میکند.